نهشتن

لغت نامه دهخدا

نهشتن. [ ن ِ هَِ ت َ ] ( مص ) نهادن. گذاشتن. نهستن. ( برهان قاطع ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). نشاندن. نصب کردن. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ عمید

۱. نهادن، گذاشتن.
۲. نشاندن، نصب کردن.
۳. (مصدر لازم ) رسوب دادن.

فرهنگ فارسی

نهادن گذاشتن نهستن نشاندن نصب کردن .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم