نفه

لغت نامه دهخدا

نفه. [ ن َف ْه ْ ] ( ع مص ) مانده گشتن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ). مانده شدن. ( از تاج المصادر بیهقی ).
نفه. [ ن ُف ْ ف َه ْ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ نافه. رجوع به نافه شود.

فرهنگ فارسی

جمع نافه است
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال آرزو فال آرزو فال چای فال چای فال احساس فال احساس فال تماس فال تماس