نعل کردن

لغت نامه دهخدا

نعل کردن. [ ن َ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) نعل بستن. نعل کوبیدن. نعل را بر سم ستور استوار ساختن. نعل زدن.
- خر کریم را نعل کردن ؛ رشوه دادن. به قاضی یا حاکم و فرمانروا رشوه دادن.

فرهنگ فارسی

( مصدر ) نعل زدن .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم