نشا کردن

لغت نامه دهخدا

نشا کردن. [ ن ِ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) نهال نشاندن. کاشتن بته های برکنده به جای دیگر رشد را. ( یادداشت مؤلف ). گیاه نورسته ای از جائی برکندن و در جائی دیگر کاشتن. بوته نورسته گل یا میوه ای را از جائی که به انبوهی روئیده است برکشیدن و در زمینی آماده شده ، به ترتیب و فواصل معین کاشتن ، تا رشد کند و گل و میوه دهد،چون نشای گوجه فرنگی و بادمجان. رجوع به نشا شود.

فرهنگ فارسی

( مصدر ) عمل نشاراانجام دادن کاشتن تخم گیاهان درمحوطه ای محدودوپس از آنکه اندکی نموکنند آنهاراجداکرده درجاهای مختلف کاشتن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال نوستراداموس فال نوستراداموس فال اوراکل فال اوراکل فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی فال ای چینگ فال ای چینگ