مینار

لغت نامه دهخدا

مینار. ( از ع ، اِ ) منار و گلدسته. || میل و نشان. ( ناظم الاطباء ): احتجر الارض ؛ برگزید آن را برای خود و مینار بر آن نصب کرد تا دیگری در آن تصرف نکند.( منتهی الارب ). || فرسخ. ( ناظم الاطباء ). صحیح کلمه مَنار است. ( آنندراج ). رجوع به منار شود.

فرهنگ فارسی

منار و گلدسته میل و نشان
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم