موی شدن

لغت نامه دهخدا

موی شدن. [ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) چون مو شدن. سخت نزار و لاغر گردیدن. چون موی لاغر و باریک گشتن. ( از یادداشت مؤلف ) :
بر هر سر موی من غمت راست مصاف
مویی شده ام به وصف تو موی شکاف.خاقانی.

فرهنگ فارسی

چون مو شدن . سخت نزار و لاغر گردیدن . چون موی لاغر و باریک گشتن .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم