موقوفی

لغت نامه دهخدا

موقوفی. [ م َ / مُو ] ( حامص ) ترک و توقیف و تعطیل. ( ناظم الاطباء ). || ( ص نسبی ) منسوب به موقوفه : ملک موقوفی ؛ غیرمنقولی که عین آن حبس و ثمره آن تسبیل شده باشد.

فرهنگ فارسی

ترک و توقف و تعطیل ٠
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال چای فال چای فال شمع فال شمع فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی فال ای چینگ فال ای چینگ