مهمان پرست

لغت نامه دهخدا

مهمان پرست. [ م ِمام ْ پ َ رَ ] ( نف مرکب ) که مهمان را تیمار دارد. دوستدار مهمان :
بدو گفت چیزی ز بهر نشست
فراز آور ای مرد مهمان پرست.فردوسی.به رزم اندرون ژنده پیل است مست
ببزم اندرون گرد و مهمان پرست.فردوسی.چو نان خورده شد مرد مهمان پرست
بیامد گرفت آبدستان به دست.فردوسی.

فرهنگ فارسی

که مهمان را تیمار دارد دوستدار مهمان
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال چوب فال چوب فال لنورماند فال لنورماند فال سنجش فال سنجش فال قهوه فال قهوه