مهر کنی

لغت نامه دهخدا

مهرکنی. [ م ُ ک َ ] ( حامص مرکب ) حکاکی و شغل حکاک. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

۱ - عمل و شغل مهر کن حکاکی . ۲ - عمل و شغل مهر کن حکاکی . ۲ - مهر کنی یا قالب سازی حک مهر است برای قلمکاری و آن باین ترتیب است که ابتدا روی قطعه ای از کنده گلابی ( مقطع تنه درخت ) نقاشانی که تبحر دارند و کارشان طراحی نقشه های قلمکار است نقشی را که میخواهند روی پرده قلمکار بیندازند طراحی میکنند . بعد کسی که کارش قالب تراشی است و با استادی بسیار بوسیله اسباب و ادوات مخصوص این کار میتواند باسانی هر نقشی را که بدستش بدهند روی قطعه چوب کنده گلابی در آورد بکندن قالب مشغول میشود و در ظرف چند روز گاه چند هفته با مهارت و ظرافت قابل ملاحظه ای قالب را حک میکند . پس از آنکه صورت نقاشی شده را روی چوب حک کرد آن وقت قالب آماده برای استفاده است . باید در نظر داشت که برای هر یک از رنگهایی که در یک نقش قلمکار بکار میرود احتیاج بیک قالب مجزا دارند.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال آرزو فال آرزو فال فرشتگان فال فرشتگان فال جذب فال جذب فال اعداد فال اعداد