ملک گشای

لغت نامه دهخدا

ملک گشای. [ م ُ گ ُ ] ( نف مرکب ) گشاینده ملک.کشورگشای. فتح کننده کشور. فاتح مملکت :
خلف دیده سلغر ملک دولت و دین
فلک آیت رحمت ملک ملک گشای.سعدی.

فرهنگ فارسی

گشاینده ملک . کشور گشای .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال احساس فال احساس فال قهوه فال قهوه فال تاروت فال تاروت فال مکعب فال مکعب