مسماری

لغت نامه دهخدا

مسماری. [ م ِ ] ( ص نسبی ) منسوب به مسمار. میخی. میخی شکل. شبیه به مسمار. ( ناظم الاطباء ).
- خط مسماری ؛ خط میخی. رجوع به خط میخی و میخی شود.
|| فلکی. ( بحر الجواهر ). || خرابی. ویرانی. || پایمال کننده. ( ناظم الاطباء ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم