مرهونه

لغت نامه دهخدا

( مرهونة ) مرهونة. [ م َ ن َ ] ( ع ص ) مؤنث مرهون. گرو گذاشته شده. رجوع به مرهون شود: اگر عین مرهونة بواسطه عمل خود راهن یا شخص دیگری تلف شود باید تلف کننده بدل آن را بدهد و بدل مزبور رهن خواهد بود. ( ماده 791 قانون مدنی ).

فرهنگ فارسی

گرو گذاشته شده
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال شمع فال شمع فال احساس فال احساس فال تاروت فال تاروت فال عشقی فال عشقی