مرقه

لغت نامه دهخدا

( مرقة ) مرقة. [ م َ ق َ ] ( ع اِ ) یک قطعه پشم که ابتدا برکنده شود. ج ، مرقات. ( از اقرب الموارد ).
مرقة. [ م َ رَ ق َ ] ( ع اِ ) شوربا، و از مرق اخص است. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). خوردی. ( السامی ). و رجوع به مرق شود. شوربا. ( صراح ).
- مرقة بیضاء ؛ آنکه در آن حوایج نریزند. ( یادداشت مرحوم دهخدا ).

فرهنگ فارسی

شوربا
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال کارت فال کارت فال اعداد فال اعداد فال مارگاریتا فال مارگاریتا فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی