مدد جویی

لغت نامه دهخدا

مددجویی. [ م َ دَدْ ] ( حامص مرکب ) مددجوئی. جستجوی کمک و اعانت. ( ناظم الاطباء ). استعانت. استمداد.

فرهنگ فارسی

جستجوی کمک و اعانت
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال فنجان فال فنجان فال لنورماند فال لنورماند فال ورق فال ورق فال درخت فال درخت