مخطوط

لغت نامه دهخدا

مخطوط. [ م َ ] ( ع ص ) خطی.کتاب خطی. مخطوطات ، کتب خطی ، مقابل چاپی. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). || خط کرده شده. ( ناظم الاطباء ) ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). || شیارشده. ( ناظم الاطباء ) ( از منتهی الارب ). حفرکرده شده. ( از اقرب الموارد ).

فرهنگ فارسی

خطی کتب خطی
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال کارت فال کارت فال فرشتگان فال فرشتگان فال تماس فال تماس فال تاروت فال تاروت