لغت نامه دهخدا مخضوب. [ م َ ] ( ع ص ) رنگ کرده شده و خضاب کرده شده. ( ناظم الاطباء ) ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) : هر که آن پنجه مخضوب تو بیند گویدگر به این دست کسی کشته شود نادر نیست.سعدی.و رجوع به مُخَضَّب و خضیب شود.