محروص

لغت نامه دهخدا

محروص. [ م َ ] ( ع ص ) نعت مفعولی از حرص. با حرص و طمع. ( ناظم الاطباء ). آزمند. ( آنندراج ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم