لغت نامه دهخدا
گلیان. [ گ ُ ] ( اِخ ) نام یکی از دهستانهای بخش شیروان شهرستان قوچان که کلیه قرای آن در جنوب و جنوب باختری شیروان واقع است. موقعیت دهستان کوهستانی ، هوای آن معتدل و آب مزروعی اغلب قراء از رودخانه و چشمه سارها تأمین میشودکه عموماً شیرین و گوارا هستند. این دهستان از 11 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل میشود. مجموع ساکنان آن در حدود 10768 تن است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 ).
گلیان. [ گ ُ ] ( اِخ ) قصبه مرکز دهستان گلیان بخش شیروان شهرستان قوچان که در18هزارگزی جنوب باختری شیروان ، سر راه مالرو عمومی شیروان به امیرانلو واقع شده است. هوای آن معتدل و سکنه اش 1304 تن است. آب آنجا از رودخانه و چشمه سارها تأمین میشود. محصول آن انگور، ابریشم و گردو و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی آنان قالیچه بافی و راه آن مالرو است. گلیان دارای پاسگاه ژاندارمری و 3 باب دکان است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 ).
گلیان. [ گ ُ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان قلقل رود شهرستان تویسرکان که در 30000گزی جنوب باختری شهر تویسرکان و 3000گزی جنوب رودخانه تویسرکان واقع شده است. هوای آن سرد و سکنه اش 386 تن است. آب آنجا از چشمه تأمین میشود. محصول آن غلات دیم و لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری و راه آن مالرو است که تابستان اتومبیل میتوان از آن برد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ).
گلیان. [ گ ُ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان ژاوه رود بخش کامیاران شهرستان سنندج که در38000گزی شمال باختری کامیاران و 14000گزی شمال باختر شاهین واقع شده است. هوای آن سرد و سکنه اش 323 تن است. آب آنجا از چشمه تأمین میشود. محصول آن غلات ، لبنیات ، توتون و عسل و شغل اهالی زراعت و گله داری و راه آن مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ).
گلیان. [ گ َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان مرودشت بخش زرقان شهرستان شیراز که در 37000گزی شمال خاور زرقان و 2000گزی راه شوسه شیراز به اصفهان واقع شده است. هوای آن معتدل و سکنه اش 250 تن است. آب آنجا از رودخانه سیوند تأمین می شود. محصول آن غلات و چغندر و شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7 ).