گرور

لغت نامه دهخدا

گرور. [ گ ِرْ وَ ] ( ص ) واجب که در مقابل ممکن است باشد. ( برهان ) ( آنندراج ). این کلمه برساخته دساتیر ( فرهنگ دساتیر ص 263 ) ومخفف و مصحف «گروگر» است. ( حاشیه برهان چ معین ).
گرور. [ گ َرْ وَ ] ( اِخ ) دهی است ازدهستان نعلین بخش سردشت شهرستان مهاباد، واقع در 32هزارگزی شمال باختری سردشت و 14هزاروپانصدگزی شمال باختری شوسه سردشت به مهاباد. هوای آن کوهستانی و معتدل و دارای 216 تن سکنه است. آب آنجا از چشمه تأمین میشود و محصول آنجا غلات و توتون و مواد جنگلی و شغل اهالی زراعت و گله داری صنایع دستی آنان جاجیم بافی و راه آن مالرو است. ( فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).

دانشنامه عمومی

گرور، روستایی در دهستان گورک نعلین بخش مرکزی شهرستان میرآباد در استان آذربایجان غربی ایران است.
طبیعت بکر و چشم اندازهای بسیار زیبای گرور، این روستا را از سایر روستاها و مناطق اطراف متمایز می کند. آب و هوای خوب و مردم خون گرم و مهمان نواز گرور، هر ساله عدهٔ بسیاری از مردم را از سایر نقاط ایران و حتی دیگر کشورها، به این روستا می کشاند.
بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵، جمعیت این روستا برابر با ۱۷۲ نفر ( ۳۳ خانوار ) بوده است.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم