گامه

لغت نامه دهخدا

گامه. [ م َ / م ِ ] ( ص نسبی ) ( از: گام ، قدم + -ه ، نسبت ) در ترکیب آید: چهارگامه. چارگامه. رجوع به چهارگامه و چارگامه شود.
گامه. [ م ِ ] ( فرانسوی ، اِ ) صلیبی که چهار شاخه آن به شکل گاما خمیده شود. رجوع به صلیب شکسته شود.

فرهنگ فارسی

صلیبی چهار شاخه
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال مکعب فال مکعب فال عشق فال عشق فال تخمین زمان فال تخمین زمان فال سنجش فال سنجش