کری کش

لغت نامه دهخدا

کری کش. [ ک ِ ک َ / ک ِ ] ( نف مرکب ) کرایه کش. مکاری. ( یادداشت مؤلف ) :
جواب گویم اگر پرسیم که آن خر کیست
خری کری کش ابلیس و قوم لعنهمو.سوزنی.رجوع به کرایه کش و مکاری شود.

فرهنگ فارسی

کرایه کش .مکاری
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال انگلیسی فال انگلیسی فال تاروت فال تاروت فال ابجد فال ابجد فال احساس فال احساس