کج حساب

لغت نامه دهخدا

کج حساب. [ ک َ ح ِ ] ( ص مرکب )بدمعامله. بدحساب. ( فرهنگ فارسی معین ) :
کج حساب آنچه به ابرام برد از دگرست
کام هرگز نگرفته ست چو ماهی قلاب.مخلص کاشی ( از آنندراج ).

فرهنگ فارسی

( صفت ) بد معامله بد حساب .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم