کاه پاره

لغت نامه دهخدا

کاهپاره. [ رَ / رِ ] ( اِ مرکب ) پاره کاه. قطعه ای از ساقه خشک و درهم شکسته گندم و تکه کاه :
کهربا را بگوی تا نبرد
چه کند کاهپاره مسکین.سعدی.

فرهنگ فارسی

( اسم ) ریز. کاه : [ چند گویی که مهر از و بر دار خویشتن را بصبرده تسکین ? ] [ کهربا را بکوی تا نبرد چه کند کاه پار. تسکین ] . ( سعدی )
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تخمین زمان فال تخمین زمان فال پی ام سی فال پی ام سی فال سنجش فال سنجش فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی