چمقلو

لغت نامه دهخدا

چمقلو. [ چ َ ق ُ] ( اِخ ) دهی است از دهستان اسفندآباد بخش قروه شهرستان سنندج که در 21 هزارگزی شمال باختری قروه و یک هزارگزی شمال راه شوسه قروه به سنندج واقعست. جلگه وسردسیر است و 250 تن سکنه دارد. آبش از چشمه. محصولش غلات ، لبنیات و قلمستان. شغل اهالی زراعت و گله داری. صنایع دستی زنان ، بافتن قالیچه ، جاجیم و گلیم و راهش اتومبیل رو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ).

ویکی واژه

دهکده‌ای واقع در شهرستان قروه سنندج یا کردستان. چمقلو ممکن است به دو بخش چمق - لو قابل تجزیه است؛ اگر چمق را چماق تلقی نماییم، شاید بتوان گفت روستای قلچماق‌ها در گذشته‌های دور.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی فال تک نیت فال تک نیت فال ارمنی فال ارمنی فال راز فال راز