هوره

لغت نامه دهخدا

( هورة ) هورة. [ هََ رَ ] ( ع اِ ) هلاکت جای. ( منتهی الارب ). مهلکة. ج ، هورات. ( اقرب الموارد ).
هورة. [ رَ ] ( ع اِمص ) تهمت و بدگمانی. ( منتهی الارب ). اسم است از هاره. ( اقرب الموارد ).
هوره. [ ] ( اِ ) اسم فارسی خبازی است. ( مخزن الادویه ).
هوره. [ رِ ] ( اِخ ) دهی است از بخش حومه شهرستان شهرکرد. دارای 1142 تن سکنه ، آب آن از قنات و زاینده رود و محصول عمده اش کشمش ، بادام ، برنج و انگور است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10 ).

فرهنگ فارسی

ده دهستان لار بخش حومه شهرستان شهرکرد در ۲۱ کیلومتری شمال شهرکرد . کوهستانی معتدل ۱۱۴۲ تن سکنه دارد . آب از زاینده رود و قنات . محصولش کشمش بادام برنج انگور شغل کشاورزی و گله داری است .
تهمت و بد گمانی اسم است از هاره

دانشنامه عمومی

هوره (بورکینافاسو). هوره شهری در شهرستان تیکاره در استان بام در بورکینافاسوی شمالی است و جمعیت آن ۲۴۱۵ نفر است.
هوره (سامان). هوره، یکی از شهرهای استان چهارمحال و بختیاری و مرکز بخش زاینده رود در شهرستان سامان است. این شهر ساحلی در حاشیه زاینده رود قرار دارد و مردم آن به زبان ترکی قشقایی صحبت می کنند.
این شهر در بخش زاینده رود شهرستان سامان واقع شده و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۲۸۲۹ نفر بوده است.
شهر ساحلی هوره در ۲۰ کیلومتری شمال غربی شهر سامان و ۱۰ کیلومتری شمال شرقی شهربن قرار دارد. ارتفاع شهر هوره از سطح دریا ۱۹۰۰ متر است و آب و هوای آن در فصول بهار، تابستان و پاییز مطبوع و در زمستان، سرد و خشک است.
پل هوره: این پل بسیار زیبا و تاریخی روی زاینده رود ساخته شده است.
قلعه هوره: امروزه ویرانه ای بیش از آن به جا نمانده است.
شغل اکثر مردم هوره، باغداری در زمینه بادام و گردو می باشد. گروهی از مردم نیز در امور خدماتی و تولید صنایع دستی از جمله قالی بافی اشتغال دارند.

دانشنامه آزاد فارسی

هَورَه (Haora)
شهری در بنگال غربی، شمال شرقی هند، واقع در کرانۀراست رود هوگلی، مقابل کلکته. جمعیت آن ۹۴۷هزار نفر است.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم