هم زمین

لغت نامه دهخدا

هم زمین. [ هََ زَ ] ( ص مرکب ) هم وطن. دو تن که در یک زمین یا در یک سرزمین زیست کنند :
جملگی گشتند بیزار و نفور از صحبتم
همزبان و همنشین و هم زمین و هم نسب.ناصرخسرو.

فرهنگ فارسی

هم وطن دو تن که در یک زمین یا در یک سرزمین زیست کنند
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال راز فال راز فال پی ام سی فال پی ام سی فال ای چینگ فال ای چینگ فال فنجان فال فنجان