هم خانگی

لغت نامه دهخدا

هم خانگی. [ هََ ن َ / ن ِ ] ( حامص مرکب ) با یکدیگر در یک خانه بودن. در یک خانه سکونت جستن. همنشینی :
شهنشه پذیرا شد آن خانه را
به همخانگی برد فرزانه را.نظامی روا دارد ازدوست بیگانگی
که دشمن گزیند به همخانگی.سعدی. || دوستی :
با دو حکیم از سر همخانگی
شد سخنی چند ز بیگانگی.نظامی.رجوع به هم خانه شود.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم