هزار ستون

لغت نامه دهخدا

هزارستون. [ هَِ س ُ ] ( اِخ ) نام دیگر کاخ صدستون خشایارشا در تخت جمشید. ( سبک شناسی بهار ج 1 ص 15 ). رجوع به صدستون شود.
هزارستون. [ هَِ س ُ ] ( اِخ ) نام عمارتی که ابوالمجاهد محمد تغلق بدر چاچی بنا نهاده و شاعری گفته است :
نُه سقف بی ستون که به شش روز شد تمام
در گوشه هزارستون تو مضمر است.؟ ( از آنندراج ).

فرهنگ فارسی

۱ - قصری است عالی که سلطان علائ الدین خلجی ( متوفی ۷۱۶ ) در دهلی ساخت . ۲ - نام عمارتی که ابوالمجاهد محمد تغلق ساخت .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم