نثارافشان

لغت نامه دهخدا

نثارافشان. [ ن ِ اَ ] ( نف مرکب ) که نثار می کند. که زر و سیم و جز آن بر سر یا پای کسی می افشاند. که شاباش کند. نثارافشاننده. نثارگر :
شهریان بر درش نثارافشان
گشته بام و درش نگارافشان.نظامی.انجم نثارافشان او اجری خوری از خوان او
از ماهی بریان او نزل مهنا داشته.خاقانی.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم