قعقع

لغت نامه دهخدا

قعقع. [ ق ُ ق ُ ] ( ع اِ ) عکه ، یا مرغی است دیگر دشتی پیسه ، درازنوک و درازپای. ( منتهی الارب ). عقعق ، یا پرنده دیگری است درازمنقار و پا ابلق رنگ. ( اقرب الموارد ). || لک لک یا لقلق. ( تحفه حکیم مؤمن ).
قعقع. [ ق َ ق َ ] ( ع اِ صوت )اسم صوتی است که بدان گاو رانند. ( اقرب الموارد ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال انگلیسی فال انگلیسی فال پی ام سی فال پی ام سی فال مارگاریتا فال مارگاریتا فال انبیا فال انبیا