قازبگی

لغت نامه دهخدا

قازبگی. [ ب َ / ب ِ ] ( اِ مرکب ) سکه ای است معروف. ( آنندراج ). رجوع به قاز به معنی پشیز شود.

فرهنگ فارسی

سکه ایست معروف رجوع به قاز بمعنی پشیز شود .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال چای فال چای فال تاروت فال تاروت فال ابجد فال ابجد