یوسه.[ س َ / س ِ ] ( اِ ) اره درودگری. ( از برهان ). اره درودگران باشد. ( فرهنگ اوبهی ) ( از لغت فرس اسدی ). اره را گویند. ( فرهنگ جهانگیری ) ( آنندراج ) : به یوسه ببرند چوب سکند که تا پای خونی درآرد به بند.اسدی.
فرهنگ عمید
ارۀ درودگری: به یوسه ببُرند چوبی سکند / که تا پای خونی درآرد به بند (اسدی: مجمع الفرس: یوسه ).