یوسف وند

لغت نامه دهخدا

یوسف وند. [ س ِوَ ] ( اِخ ) نام یکی از دهستانهای بخش سلسله شهرستان خرم آباد است. این دهستان در باختر بخش واقع و محدود است از خاور به دهستان حسنوند، از باختر به دهستان کولیوند، از شمال به کوه گردن ، از جنوب به سفیدکوه.موقعیت طبیعی : جلگه و سردسیر مالاریایی. آب آن از رودخانه های کهمان ، چناره ، ورمزیار و چشمه های مختلف دیگر است. مرتفعترین قلل جبال در این دهستان کوههای کهمان ، گردن کوسه ، سرخه کوه است. از 22 آبادی تشکیل گردیده و جمعیت آن در حدود 7800 تن است و قراء مهم آن عبارتند از: اکبرآباد، گاوکش ، دکاموند، دره تنگ بالا. ساکنین از طوایف یوسف وند هستند. عده کثیری از سکنه ییلاق و قشلاق می روند. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6 ).

فرهنگ فارسی

نام یکی از دهستانهای بخش سلسله شهرستان خرم آباد. این دهستان در باختر بخش واقع است.جلگه سردسیر . آب از رودخانه . این دهستان ۲۲ ده دارد که سکنه آنها در حدود ۷۸٠٠ تن میباشد .

دانشنامه آزاد فارسی

یوسف وَند
طایفۀ لر، از طوایف سلسله، مرکب از تیره های مختلف. اینان از طوایف یک جانشین در جلگۀ الشتر به شمار می روند و اینان تا اواخر دورۀ قاجاریه چادرنشین بودند و از اوان انقلاب مشروطیت کوچ سالانه را ترک گفتند. سردسیر یوسف وندها در وسط جلگۀ الشتر قرار داشت و گرمسیر آنان در کنار رودخانۀ سیمره بود. جمعیت یوسف وندها در آن سال ها بالغ بر ۲هزار خانوار بود که قریب نیمی از آنان به مناطق دیگری نظیر کرمانشاه و نهاوند و دینور مهاجرت کردند و باقی ماندگان نیز در اراضی سردسیری یکجانشین شدند. اینان برای گرمسیر به خوزستان و برای سردسیر به استان همدان می روند.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال اوراکل فال اوراکل فال راز فال راز فال ای چینگ فال ای چینگ فال حافظ فال حافظ