لغت نامه دهخدا
تو داری از کنار گنگ تا دریای آبسکون
تو داری از در گرگانج تا قزدار و تا مکران.فرخی.وگر چو گرگ نپوید سمندش از گرگانج
کی آرد آن همه دینار و آن همه زیور.عنصری.حاجب ( آلتونتاش ) از گرگانج به کرمان آمد. ( تاریخ بیهقی ).
آخر ای خاک خراسان داد یزدانت نجات
از بلای غیرت خاک ره گرگانج و کات.انوری ( دیوان چ مدرس رضوی ص 36 ).