کینه توزی

لغت نامه دهخدا

کینه توزی. [ ن َ / ن ِ ] ( حامص مرکب ) کین توزی. انتقام جویی. انتقام کشی :
خواری من زکینه توزی بخت
از عزیزان مهربان برخاست.خاقانی.و رجوع به کین توز شود.

فرهنگ عمید

انتقام جویی.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال پی ام سی فال پی ام سی فال ای چینگ فال ای چینگ