کهره

لغت نامه دهخدا

کهره. [ ک َ رَ / رِ ] ( اِ ) بزغاله شیرمست را گویند. ( برهان ) ( فرهنگ رشیدی )( آنندراج ). بزغاله شیرمست و بزغاله شش ماهه. ( ناظم الاطباء ). اسم فارسی جدی است. ( فهرست مخزن الادویه ). در فارس ( شیراز و کازرون )، کهره ( بزغاله شیرخوار ). ( حاشیه برهان چ معین ).
کهره. [ ک َ هََ رَ ] ( اِخ ) دهی از دهستان هلیلان است که در بخش مرکزی شهرستان شاه آباد واقع است و 580 تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ).

فرهنگ معین

(کَ رَ یا رِ ) (اِ. ) بزغالة شیر مست .

فرهنگ عمید

۱. بزغالۀ شیرمست.
۲. بزغالۀ شیرخوار.

فرهنگ فارسی

( اسم ) بزغال. شیرمست .

ویکی واژه

بزغالة شیر مست.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم