چغبوت. [ چ َ / چ ُ ] ( اِ ) بمعنی چغبت است که پشم و پنبه میان لحاف و نهالی و قبا و امثال آن باشد. ( برهان ). پنبه و پشم که در میان ابره و آستر و بالش و نهالی و تشک نهند و بتازی آنرا«حشو» گویند. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ). چغبت و حشو. ( ناظم الاطباء ). پنبه باشد که در جبه و قبا زده باشد و از آنجا بازگرفته. ( فرهنگ نظام ). جبغوت و جغبت و جغبوت : موی سر چغبوت و جامه ریمناک از برون سو باد سرد و بیمناک.رودکی ( از فرهنگ نظام ).و رجوع به جبغوت و جغبت و جغبوت و چبغت و حشو شود. || پشم آگنده و پنبه آگنده را گویند و به این معنی بجای حرف ثالث نون هم گفته اند. ( برهان ). آگنده شده از پشم و پنبه. ( از ناظم الاطباء ). و رجوع به چغبت شود.
فرهنگ معین
(چَ ) (اِ. ) ۱ - پنبه یا پشم و مانند آن که داخلِ تشک ، لحاف ، بالش کنند. ۲ - بالش ، تشک یا هر چیز آکنده از پشم و پنبه .
فرهنگ عمید
=جغبوت
ویکی واژه
پنبه یا پشم و مانند آن که داخلِ تشک، لحاف، بالش کنند. بالش، تشک یا هر چیز آکنده از پشم و پنبه.