لغت نامه دهخدا
مالو. [ ل ُ ] ( اِخ ) نویسنده فرانسوی ( 1830 - 1907 م. ). داستانهای معروفی داردکه مهمترین آنها عبارتند از بی خانمان ، رومن کالبری و پومپون . ( از لاروس ).
مألو. [ م َءْ ل ُوو ] ( ع ص ) ( از «ال و» ) مشکی که به درخت اِلاء دباغت یافته باشد. ( آنندراج ): سقاء مألو؛ مشکی که به درخت الاء دباغت یافته باشد. مَألِی . ( از منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). مَألوء. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).