لغت نامه دهخدا
بپرسیدش از دوستان کهن
که باشند هم پیشه و هم سخن.فردوسی.پروردگار دینی ، آموزگار فضلی
هم پیشه وفایی هم ریشه سخایی.فرخی.تو همشهری او را و هم پیشه ای
هم اندر سخن چابک اندیشه ای.نظامی.بود هم پیشه را هم پیشه دشمن.نظامی.گرگ در دشت و شیر در بیشه
همه هم حرفتند و هم پیشه.اوحدی.