واق واق

لغت نامه دهخدا

واق واق. ( اِ صوت ) نام آواز سگ چون گزیدن خواهد. ( یادداشت مؤلف ). وق وق. واغ واغ. وغ وغ. عوعو. صدای سگ بهنگام پارس کردن. رجوع به وغ وغ شود.
واق واق. ( اِ ) واقواق. درختی است. ( آنندراج ). واقواق نام درختی است که در هندوستان می باشد بس عجائب ، بامداد بهارش می باشد و شبانگاه خزان می کند برگهاش بر صورت مردم باشد چون روز پیش آید برگهاش در آشوب افتد، چون شب آید فروریزد. نام درختی است چینی که بر جوزبن و خیار سبز ماننده است و میوه ای دارد چون روی مردم و چون این بار برسد یعنی پخته گردد چند بار آوازی دهد چون واق واق و سپس از درخت باز شود و مردم جزایر چین بدین آواز فال زنند. ( از نخبة الدهر فی عجایب البر و البحر ) :
نه واق واق نه عنقای مغربیم به کبر
نه هم بنوع زرافه نه گرگ ددواریم.بومنصور ( از حاشیه فرهنگ اسدی نخجوانی ).و نیز رجوع به واق و واک شود.
واق واق. ( اِخ ) جزیره ای در اقیانوس جنوبی. ( دمشقی ). وقواق. ( نزهةالقلوب ). و گویند در آنجا [ واق ] کوهی است معدن طلا و نقره و بوزینگان در آنجا بسیار باشدو آن را واق واق و وقواق هم می گویند. ( برهان قاطع ) . ظاهراً ناحیتی اساطیری است و صاحب حدودا لعالم آن را «ناحیتی از چین می شمرد که زمین او معدن زر است و مردمان آن سگ را طوق زرین کنند و مهتران ایشان طوقی دارند اندر گردن از سروی گرگ با قیمت بسیار و مردمانی سیاهند و برهنه و گرمسیراست و جایی بی نعمت و قصبه آن شهر مقیس است و این شهری است خرد و جای بازرگانان گوناگون » و شمس الدین ابوعبداﷲ محمد ابیطالب انصاری صوفی دمشقی در کتاب نخبةالدهر فی عجائب البر و البحر واقواق را نام جزیره ای داند «داخل در محیط پشت کره اصطیفون نزدیک کران دریا که از دریای چین بدانجا شوند». ( یادداشت مؤلف ).

فرهنگ عمید

صدای سگ.

فرهنگ فارسی

(اسم ) آواز سگ بانگ سگ عوعو .
جزیره ای در اقیانوس جنوبی . وقواق و گویند در آنجا کوهی است معدن طلا و نقره و بومرینگان در آنجا بسیار باشد و آنرا واق واق هم می گویند .
نام واقواق یا وقواق به چند موضع گفته شده است : ۱ - واقواق جنوب یا واقواق افریقائی . جزایر واقواق در دریای لاروی. ۲ - واقواق شرقی که در مشرق چین واقع است . ۳ - جزیره ای در جنوب عراق . ۴ - درخت وقواق که قدیمترین ذکر آن در متنی چینی است و از اساطیر آن ملت بشمار رفته است و نوشته اند که میوه های آن به شکل آدمی است ۵ - نام قوم پاک پاک که در عربی بصورت فکفک تعریب شده و این قوم در سوماترا بنام بتک که همان پک پک باشد وجود دارند .
(اسم ) ۱ - نام درختی است افسانه یی که میو. آن بشکل آدمی است . توضیح درخت عجیب (( واقواق ) ) و (( واق ) ) - قدیمترین ذکری از افسان. میوه های بشکل بشر در متنی چینی آمده بنام تونگ تینگ تالیف تویئو که در ۷۶۶ تا ۸٠۱ م . نوشته شده . تویئو غالبا از یکی از اقوام خود بنام توهوعن نام میبرد که باحتمال قوی در جنگ تلس در ۷۵۱ م . محبوس شده و از ۷۵۱ تا ۷۶۲ م . در عربستان اقامت گزید و کتابی درباب آنچه که درخارجه دیده بود تالیف نمود بنام کینگ هینگ کی که امروزه در دست نیست . بنابراین بنظر میرسد که تو هوان باشد که در مدت اقامت اجباری خود در نزد اعراب افسانه ای را که تویئو نقل می کند و آن افسانه این است : (( پادشاه تشه ها ( تازیان اعراب ) کسانی را مامور کرد تا سوار کشتی گردند و البسه و اغذیه با خود بردارند و در داخل دریا شوند . آنان مدت هشت سال در دریا بودند بدون آنکه بساحل غربی برسند . در وسط دریا ایشان صخر. مربعی را مشاهده کردند . در روی آن درختی بود که شاخه هایش سرخ و برگهایش سبزبود. بر روی درخت گروهی از کودکان نشات یافته بودند . طول آنان شش تا هفت شست (ابهام ) بود . چون کودکان مزبور آدمیان را میدیدند سخن نمی گفتند ولی میتوانستند بخندند و حرکت کنند. دست و پای و سرایشان بشاخه های درخت ملصق بود. وقتی که آدمیان آنان را جدا کرده میگرفتند . همین که بدست ایشان می افتادند خشک و سیاه میگردیدند . فرستادگان با شاخه ای (ازین درخت ) - که اکنون درمقر پادشاه تشه ( تازیان ) موجوداست - باز گشتند. ... درهند درختانی که موسوم به واق واق هستند و میو. آنهابشکل آدمی است وجودداردد میو. آنان زنان است . بقول کتاب الحیوان جاحظ و قواقها محصول نباتت وحیوانات اند . واقواقها موجوداتی هستن که بنوع بشر بسیار شبیه اند . آنان محصول درختان بزرگی هستند که باموی (سر ) بدانها آویخته اند . این موجودات دارای پستان و اعضای تناسلی شبیه به زنان هستند و دارای رنگ مخضب اند و دایما فریاد بر آورند : واق واق . وقتی که یکی از آنها اسیر شود خاموش گرد و بمیرد . واقواقها مانند نخل و نارگیل اند و بدن آنها بین موجودات نباتی و حیوانی است . فروان چنین استنتاج میکند طبق روایات در جزیز. واقواق مهاراجه - پادشاه جزایر - سکونت دارد و از روایات دیگر میدانیم که عنوان سلطان زبگ یعنی سوماترا کشور طلا همین بوده . اهالی سوماترا جزایر و سواحل اقیانوس هند غربی را می شناختند . آنان از عهد قدیم در ماداگاسکار سکونت گزیدند ... نام بند بارس واقع در ساحل غربی سوماترا بالوس جغرافی نویسان عرب پولوشی چینیان نخستین بار در بطلمیوس آمده . ( با روسای پنتا پنج جزیر. بارس . و گویند مسکن آدمخورانست ) . عرب گاه این جزیره را بنام (( بالوس ) ) و گاه بنام (( فنصور ) - ماخوذ از بان مالای یاد کرده و آن بندرمشهور پکپکلند یا کشور پکپک است که در قدیم کافور نیک از آنجا صادر میشد . نام قوم پکپک درعربی بصورت فکفک تعریب شده که از لحاظ علم الصوت نزدیک به (( واق واق ) ) است . و من شکی ندارم که این دو اسم دارای یک مسمی هستند در سوماترا مانند ماداگاسکار درخت پاندانوس بشکل وحشی میروید و نام آن دربتک بکوان در مالگاش ( ماداگاسکاری ) و کوا است . نکت. قابل توجه است در سوماترا یک قبیل. بتک موسوم به پکپک معرب فکفک است و درخت پاندانوس در ماداگاسکار واهواک نامیده میشود ماخوذ از واک واک قدیم و پاندانوس وکواک . از لحاظ تاریخ نیز میدانیم که مردم سوماترا مکررا باقیانوس هند غربی مسافرت کرده اند .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم