چل صبح

لغت نامه دهخدا

چل صبح. [ چ ِ ص ُ ] ( اِ مرکب ) یعنی آن چهل صباح که در آن تخمیر طینت آدم شده. ( آنندراج ). آن چهل صبح که در تخمیر خمیر طینت آدم گذشت. ( شرفنامه منیری ). چهل صبحی که گل آدم تخمیر شده بود. ( ناظم الاطباء ). مخفف چهل صبح. و به همان معنی. ( از آنندراج ) :
نوروز نوشروانشهی چل صبح و شش روزش رهی
جاسوس بختش زآگهی دی علم فردا داشته.خاقانی.چل صبح و هشت خلد به نام محمد است
زآن عقل حا و میم برین حال دال یافت.سلمان ( از شرفنامه ).رجوع به چهل صبح شود.

فرهنگ عمید

=چهل صبح

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - چهل صباح که در آن کاری ( ریاضت و غیره ) انجام دهند . ۲ - چهل صباح که در آن تخمیر طینت آدم شده .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم