ینه

لغت نامه دهخدا

ینه. [ ن َ / ن ِ ] ( پسوند ) مانند «ین » علامت نسبت است و به آخر اسم پیوندد و معنی صفت نسبی دهد، چون : زرینه ، سیمینه ، برنجینه ، رویینه ، چرمینه ، مویینه ، مسینه ،کمینه ، گنجینه ، دیرینه ، سفالینه ، کشکینه ، نرینه ، مادینه ، پلنگینه ، گرگینه ، پارینه ، نوشینه ، دوشینه ، پیشینه ، نخستینه. ( یادداشت مؤلف ). و رجوع به ین شود.
ینه. [ ی َن ْ ن َ ] ( اِخ ) ابوعبدالرحمان حمراوی مسمی به ینه. در فتح مصر حاضر بود و حمام ینه به مصر بدو منسوب است. ( از یادداشت مؤلف ). رجوع به عبدالعزیز ( ابن ابراهیم بن هبةاﷲبن ینه ) شود.

فرهنگ فارسی

ابو عبدالرحمان حمراوی مسمی به ینه در فتح مصر حاضر بود و حمام ینه به مصر بدو منسوب است
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال میلادی فال میلادی فال احساس فال احساس فال چوب فال چوب فال تخمین زمان فال تخمین زمان