هم قدم

لغت نامه دهخدا

هم قدم. [ هََ ق َ دَ ] ( ص مرکب ) همراه و هم سفر و هم طلب. ( برهان ) :
تا کی دم اهل ، اهل دم کو
همراه کجا و هم قدم کو؟نظامی ( لیلی ومجنون ص 50 ).تا هم قدم شدیم سگ پاسبانْت را
از فرق فرقدین ، قدم برنهاده ایم.خاقانی.با طایفه ای جوانان صاحبدل همدم و همقدم بودم. ( گلستان ).

فرهنگ عمید

دو یا چند تن که با هم راه بروند، همگام، همراه.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم