یلمع

لغت نامه دهخدا

یلمع. [ ی َ م َ ] ( ع ص ، اِ ) برق بی باران. || سراب. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب )( آنندراج ). کوراب. ( ملخص اللغات ). || دروغگوی را هم بدان تشبیه دهند. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ).دروغگوی. ( ناظم الاطباء ) ( دهار ). || سنگ سپید که از آفتاب نیک تابد. ( دهار ). ریگ. ج ، یلامع. ( یادداشت مؤلف ). || مرد راست کمان. ( دهار ).

فرهنگ فارسی

برق بی باران سراب
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال نخود فال نخود فال اعداد فال اعداد فال تاروت فال تاروت