واردن

لغت نامه دهخدا

واردن. [ دَ ] ( اِ ) واردان. وردنه. چوبی است که دو سر آن باریک و میان گنده می باشد و خمیر نان را بدان پهن سازند و عربان ثوینا میگویند. ( از برهان ) ( از آنندراج ). وردنه چوبی که بدان خمیر نان را پهن کنند. ( ناظم الاطباء ). || قابله و ماماچه. ( ناظم الاطباء ). واردین.

فرهنگ فارسی

(اسم ) چوبی کمه دو سر آن باریک و میانش ضخیم است و خمیر نان را بوسیل. آن تنک سازند .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم