نابردنی

لغت نامه دهخدا

نابردنی. [ ب ُ دَ ] ( ص لیاقت ) مقابل بردنی. غیرمنقول. که لایق بردن نیست. که نمیتوان بردش. نه در خور بردن. غیرقابل حمل که بردنش ممکن نباشد. ماندنی. گذاشتنی :
چوخورشید شد زرد، لشکر براند
کسی را که نابردنی بد بماند.فردوسی.گفت این ضیاع و اسباب من بخرید که دلم ازاین جایگاه سرد گشت... چون دانستند که حقیقت همی گوید به بهای گران ضیاع او جمله و هر چه نابردنی بود بخریدند و عمران با جماعت خویش برفت. ( مجمل التواریخ ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تک نیت فال تک نیت فال تخمین زمان فال تخمین زمان فال درخت فال درخت فال ارمنی فال ارمنی