کفش کن

لغت نامه دهخدا

کفش کن. [ ک َ ک َ ] ( اِ مرکب ) جایی که در آن کفشها را از پا در آورند و آنجا گذارند. ( فرهنگ فارسی معین ). جایی در پیش مدخل زیارتگاهها برای بیرون کردن کفش. آستان. آستانه. آستان اطاق. آستانه اطاق. عتبه. پای ماچان. صف نعال. ( یادداشت مؤلف ).

فرهنگ عمید

جایی که در آن کفش ها را از پا درآورند.

فرهنگ فارسی

( اسم ) جایی که در آن کفشها را از پا در آورند و آنجا گذارند : ( در کفش کن اطاق بزرگ آهو خانم وزن چادر سفید با شرم حضور و نزاکت دو نا شناس تازه بهم رسیده با هم سلام و علیک و احوالپرسی کردند ) .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم