کدوبن. [ ک َ ب ُ ] ( اِ مرکب ) بیخ و ریشه و بته کدو. ( آنندراج ) ( انجمن آرای ناصری ). یقطین. ( یادداشت مؤلف ) : نشنیده ای که زیر چناری کدوبنی بررست و بردوید بر او بر بروز بیست.ناصرخسرو.
فرهنگ عمید
بوتۀ کدو.
فرهنگ فارسی
( اسم ) بوت. کدو : [ نشنیده ای بزیر چناری کدو بنی بر جست و بر دوید بر او بر بروز بیست .. ] . ( ناصر خسرو )