کدوبن

لغت نامه دهخدا

کدوبن. [ ک َ ب ُ ] ( اِ مرکب ) بیخ و ریشه و بته کدو. ( آنندراج ) ( انجمن آرای ناصری ). یقطین. ( یادداشت مؤلف ) :
نشنیده ای که زیر چناری کدوبنی
بررست و بردوید بر او بر بروز بیست.ناصرخسرو.

فرهنگ عمید

بوتۀ کدو.

فرهنگ فارسی

( اسم ) بوت. کدو : [ نشنیده ای بزیر چناری کدو بنی بر جست و بر دوید بر او بر بروز بیست .. ] . ( ناصر خسرو )
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم