کار دشوار

لغت نامه دهخدا

کار دشوار. [ رِ دُش ْ ] ( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کار سخت. عمل مشکل. امرٌ عُضال. ( منتهی الارب ). فَظیع. ( دهار ). کَلوف. ضَرّاء. کوفان ، کُوِّفان. ( منتهی الارب ).

فرهنگ فارسی

کار سخت عمل مشکل
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم