چار ناچار

لغت نامه دهخدا

چارناچار. ( ق مرکب ) چار و ناچار. ناگزیر. ( آنندراج ). بالضروره. ( آنندراج ). لاعلاج. اجباراً.

فرهنگ فارسی

چارو ناچار . ناگزیر . لا علاج . اجبارا
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم